دهه بیست قرن گذشته با آغاز دوران آرت دکو مشخص شد و ساعت زنانه iwatch طرحهای مستطیل شکل را آینه میکردند، در حالی که زیباییشناسی تزئینی پرآذینی را که از اواخر قرن نوزدهم وارد شد، حفظ کردند.
ظرافت کلمه اصلی بود و ساعت ها باید با لباس مطابقت داشته باشند و تا حد امکان کوچک باشند، اما فضای کافی برای سنگ های قیمتی و حکاکی داشته باشند.
با وجود رکود بزرگ و با اوج گرفتن دوران آرت دکو، ساعت سازان از خلاقیت سوء استفاده کردند.
تکنیک های تزئینی جدید وارد اصطلاحات ساعت سازی شد و طرح ها جسورانه تر و رساتر شدند و همیشه ظرافت را حفظ کردند.
به دلیل تأثیرات جنگ جهانی دوم، تولید ساعت در این دوره کاهش یافت.
اگرچه سبک آرت دکو تا ابتدای این دهه گسترش یافت، اما حس متانت و سادگی در ساعت های تولید شده در این دهه افزایش یافت.
پس از جنگ، ساعتهای تولید شده در دهه 1950 بین سادگی و مجلل تقسیم شدند، احتمالاً به این دلیل که شرکتها از جایی شروع کردند که کار را متوقف کردند.
از سوی دیگر، ساعتهای مچی به عنوان یک ضرورت واقعی تلقی شدند، زیرا سفر در سراسر جهان روز به روز رایجتر شد.
بنابراین، عملی بودن بالاتر از همه چیز قرار گرفت و عوارض متعددی مانند Worldtimer و عملکرد زنگ هشدار اختراع شد.
خلاقیت کمی در پسزمینه باقی ماند، اگرچه برندها به تولید ساعتهای جواهرات برای مخاطبان زن ادامه دادند.
در این دوره، خلاقیت به قوت خود بازگشت.
از آنجایی که ساعتها عموماً منعکسکننده زیتگیست هستند، این صنعت زبان طراحی جدیدی را ایجاد کرده است که ریشه در سنت دارد، اما با استعداد فراوان، حتی کمی دیوانگی بیان میشود.
دستبندهای تنگ مد بودند و ساعتهای کاف نیز مد بودند.
ساعتسازان آن زمان تقریباً هیچ محدودیتی نداشتند و به نظر میرسید محدودیتی برای تعداد شکلهایی که یک ساعت میتوانست داشته باشد وجود نداشت.
به ویژه پیاژه بسیار خلاق بود. با آزمایش سنگ ها و تکنیک های مختلف، ساعت های این برند در بین زنان آن زمان بسیار محبوب بود.